فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
کلمه ی " Run " علاوه بر دویدن ، فرار و ... یک معنی دیگه هم داره اون هم محل زندگی و محل خورد و خوراک حیوانات هست که بیشتر برای مرغ و خرگوش و این جور حیوانات استفاده میشه . قطعاً شما از اون دسته نیستین که کارتون Chicken Run رو" فرار مرغی " یا " دویدن مرغها " ترجمه کردین . درسته ؟!؟!!
انگار این ترجمه خیلی هم جا افتاده ! ولی اشتباهه . نگید حالا که همه میگن فرار مرغی ما هم همینو بگیم.
Run که بعد از Chicken بیاد به محل زندگیشون اشاره میکنه. پس ترجمه ی صحیحش میشه " مرغدانی " .
برای مدرک هم میتونید از کمبریج و آکسفورد استفاده کنید .


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:انگلیسی کوچه بازاری-انگليسي-مترجمي زبان, | 16:14 | نویسنده : Kalamollah |

معناهای مختلف Disagree

to disagree with someone about something
باكسى‌ درباره‌ى چيزى مخالفت‌ كردن‌

the two sides disagreed on some major issues
دو طرف‌ در برخى‌ موارد مهم‌ با هم‌ همدلى‌ نداشتند.

he will disagree with whatever I say
او با هرچيزى كه‌ من‌ بگويم‌ مخالفت‌ خواهد كرد.

جور نبودن‌، ناهمسان‌ بودن‌، منافات‌ داشتن‌، مغاير بودن‌
his reports disagree with those of others
گزارش‌هاى او با گزارش‌هاى ديگران‌ نمى‌خواند.

نساختن‌ به‌
Rasht weather disagreed with me
هواى رشت‌ به‌ من‌ نمى‌ساخت‌.

is it true that cheese disagrees with you?
راست‌ است‌ كه‌ پنير به‌ شما نمى‌سازد؟


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:انگلیسی کوچه بازاری-انگليسي-مترجمي زبان, | 18:34 | نویسنده : Kalamollah |

سلام به همه دوستان عزیز
امشب میخوام یه مطلبی رو واستون پست کنم که خیلی زیاد تو کلاسهام و حتی تو کامنت دوستان دیدم که اشتباه میکنن

LEARN

به معنای آموختن‌، ياد گرفتن‌، فرا گرفتن‌، بلد شدن

these children are learning quickly
اين‌ كودكان‌ دارند به‌ سرعت‌ ياد مى‌گيرند.
I am trying to learn Japanese
دارم‌ مى‌كوشم‌ ژاپنى‌ بياموزم‌.

این جمله رو خیلی ها اشتباه میکنن

I taught and they learned
من‌ مى‌آموزاندم‌ (درس‌ مى‌دادم‌) و آنها ياد مى‌گرفتند (فرا مى‌گرفتند).

to learn to swim
شنا بلد شدن‌
learn humility ...
افتادگى‌ آموز ...

Learn sth
to learn a language/a musical instrument/a skill

از کسی چیزی یاد گرفتن
Learn sth from sb/sth

I learned a lot from my father.

به مثالهای زیر توجه کنید و خودتان متوجه معانی دیگر این کلمه میشوید

• دانستن‌، آگاه‌ شدن‌، خبر يافتن‌، كاشف‌ به‌عمل‌ آوردن‌، پى‌ بردن‌

when I learned what had happened, It was too late
وقتى‌ كه‌ به‌ آنچه‌ روى داده‌ بود پى‌ بردم‌، ديگر دير شده‌ بود.

I learned of their marriage recently
تازگى‌ از ازدواج‌ آنها خبر يافتم‌.

what have you learned about this matter?
درباره‌ى اين‌ قضيه‌ چه‌ مى‌دانى‌؟

• به‌خاطر سپردن‌، از حفظ‌ شدن‌ (traeh yb nrael ot هم‌ مى‌گويند)
I learned all their phone numbers

همه‌ى شماره‌ تلفن‌هاى آنها را به‌خاطر سپردم‌.
• (عاميانه‌ - محلى‌) ياد دادن‌، آموزاندن‌، يله‌ كردن‌
________________________________________
* learn from your mistakes!
• از اشتباهات‌ خود پند بگير!

* learn one's lesson
درس‌ عبرت‌ گرفتن‌

*** بعضی از فعلها هستن که با حرف اضافه های مختلف معانی مختلفی میگیرن، بهترین روش واسه یادگیری اینجور فعلها نوشتن مثال و فراگیری اونهاست

کلمه وقتی که استفاده بشه یاد گرفته شده!


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:انگلیسی کوچه بازاری-انگليسي-مترجمي زبان, | 18:11 | نویسنده : Kalamollah |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 27 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مهندس احمدی